چه کودکانه است
آن هنگام که می پنداری به بوسه ای می توانی هرست آواری را که عشق بر سرم کوفته,
از چشمانم پاک کنی.
کاش باورت می شد مثنوی سوخته من بازی روزگار نیست.
چه کودکانه است
آن هنگام که می پنداری به بوسه ای می توانی هرست آواری را که عشق بر سرم کوفته,
از چشمانم پاک کنی.
کاش باورت می شد مثنوی سوخته من بازی روزگار نیست.
چه کودکانه است
آن هنگام که می پنداری به بوسه ای می توانی هرست آواری را که عشق بر سرم کوفته,
از چشمانم پاک کنی.
کاش باورت می شد مثنوی سوخته من بازی روزگار نیست.