دو چشمانت چرا گاهی خمارند
چرا دائم پی زلف نگارند
دو چشمانت چرا گاهی سرابند
به ناگه همچو جام پر شرابند
دو چشمانت مگر دیر کنشتند
که قلبم را پی محراب کشتند
دو چشمانت مگر تریاک دارند
که نرمی بر من غمناک دارند
دو چشمانت مگر عین‌الیقین‌اند
و یا اصحاب شمس‌الواعظین‌اند

اگر تیر و اگر شمشیر باشند
و یا زهری درون شیر باشند
اگر شر و اگر نفرین ببارند
وگر رنجی بر این مسکین ببارند
بهشت از آن دو چشمت وام دارد
نفس از هر دو چشمت کام دارد

دو چشمانت برایم نای و نوشند
می نوشین به کامم می‌فروشند

blog comments powered by Disqus